ماجرای پستونک مه یاس کوکچولو!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام دوست جون ها
می خوام براتون از دخمل گلم بگم و از اشتباه مامانی و همت دخملم در ترک عادات اشتباهش!
مه یاس از اون نی نی هایی بود که تا حدود ٤-٥ ماهگی اصلا پستونک نخورد اما یک شب که خیلی بی قرار بود من ناخودآگاه بهش پستونک دادم و می دونم که اشتباه کردم و اشتباه اون شب من باعث شد مه یاس تا حدودی به پستونک وابسته بشه و این وابستگی حدود یک سال و ٣ ماه طول کشید.
اما خوشبختانه الان حدود ١ ماه میشه که اصلا پستونک نخورده و علی رغم این که فکر می کردم خیلی اذیت بشه اما اصلا اذیت نشد و کلا یادش رفته که یه زمانی پستونک می خورده اما یه موقع هایی که عروسکش و می بینه که پستونک میخوره یادش می افته.
دیگه این که مه یاس چند روزی میشه کلمه آب رو یاد گرفته و هر موقع تشنه میشه می ره کنار فلاکس آب جوشیدش و میگه آپ!
کلمه جدید دیگه شیرهست. که میگه شی ! دیگه واسه خودش خانمی شده دخمل عسل.
ماماماما و بابابابا رو هم از یک سالگی می گفت ولی حالا هدفمند بکارشون میبره. عاششششششششششششششششششششقتم مامانی!
میدونی عسلی هیچوقت فکر نمی کردم بشه به این راحتی تو رو از عادت های بدی مثل پستونک خوردن جدا کرد اما از همین حالا تو دخملی به من وبابایی ثابت کردی که آدم روز های سخت خواهی بود .