مه ياسمه ياس، تا این لحظه: 14 سال و 25 روز سن داره

مه یاس عشق مامانی و بابایی

بازم عکسهای دخملی

1390/2/3 8:48
1,194 بازدید
اشتراک گذاری

الهی مامان فدای لبخندت بشه عزیزم

niniweblog.com

اینم یک شب که سه تایی با بابایی رفتیم ددر وای که چه شب سردی شد و ما همش می ترسیدیم سزما بخوری اما نخوردی عزیز مامانی

اون روزی که رفتیم خونه دایی حمید یادته چقدر با عروسکها بازی کردی و خوش بودی؟

niniweblog.com

عروسی عمو محمود با بابابزرگ کنار ماشین عروس چکار می کردی هان! شیطون مامان وای که چقدر اون شب گریه کردی و خاله زکیه رو اذیت کردی یادته دخملی!

اینم خونه مامان بزرگ که داشتی با تسبیح مامان بزرگ واسه آقابزرگ دعا می کردی قند عسلی

وبالاخره کاری که همیشه آرزو داشتم مه یاسی ناناسی انجام بده یعنی شست پاش رو بخوره! 

niniweblog.com

اولین باری که تونستی خودت شیشه ی غذات رو بگیری مامان جون ان شاءالله که صد ساله شی عشق مامانی و بابایی

فکر کن اگه دو تا بودین ؟ بعد بابا مامان با شما دو تا شیطون چی کار می کردند! راستی اگه دوتا بودین نمی دونم اسم خواهر یا برادرت رو چی می گذاشتیم.

niniweblog.com

ببین مامانی به فاصله ۴۰ روز زمین تا آسمون عوض شدی عشقم     niniweblog.com

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

شوهر دختر خاله
31 فروردین 90 15:39
وای که چه ناز شدی
مامان آتین
1 اردیبهشت 90 14:59
عکساش خیلی قشنگ بودن مخصوصا" عکس اون شب سرد
فاطمه
4 اردیبهشت 90 18:33
خیلی دقدقه نداشته باش خاله بذار عباس و مه یاس