یک جمعه شاد واسه مه یاسی
عزیز دل مامان و بابا دیروز خیلی بهت خوش گذشت من و تو و بابایی با زینب و علی و مامان و باباش رفتیم بار ,خیلی خیلی بهت خوش گذشت
بعدش با بابایی رفتین کنار سد و یاد گرفتی سنگ های کوچیک و بریزی توی آب
تازه با زینب جون هم خیلی بازی کردی و خوش بودی
اینم از جمعه ی قشنگت عزیز دل مامان