مه ياسمه ياس، تا این لحظه: 14 سال و 18 روز سن داره

مه یاس عشق مامانی و بابایی

یک بازی واسه نی نی ها!

سلام دوستان مامانم می خواد چند تا بازی جدید که با من میکنه روبه مامانای دیگه هم پیشنهاد بده! البته ممکنه بعضی مامان ها از این بهتر بازی بلد باشن ممنون میشم اگه شمام بازی جدیدی بلدین که با نی نی هاتون انجام میدین به مامان منم یاد بدین ...
9 خرداد 1390

مه یاس موتور سوار

سلام گلم عشق مامان و بابا  من و بابایی از اینکه هر روز شاهد بزرگتر شدن و راه رفتنت هستیم خیلی خیلی خوشحالیم دخملم ! هیچی تو زندگی از این شیرین تر نیست که تو بزرگ میشی و ما ثمره زندگیم و لحظه به لحظه نظاره گر هستیم دخمل کوشولوی من دیگه برای خودش خانومی شده و هر روز کار جدیدی یاد میگیره چند روز پیش پسر دایی آرشام اومده بود خونمون با تو بازی کنه و تو هم مثل اون همه ی اسباب بازی هات و بهش دادی دخمل سخاوتمندم! الهي مامان فداي جفتتون بشه عزيزهاي دل! گلم نازنينم مه ياس گل ياس هر موقع ازت عكس مي گيرم مجبورم كيف دوربين و بدم دستت تا به طرف دوربين ندويي م...
7 خرداد 1390

مه ياس تنهاي تنها راه ميره

  دختر قشنگم جمعه هفته ي قبل رفتيم خونه دختر خاله فاطمه جون و تو دخمل ناناسم خيلي خيلي خوشحال بودي آخه اولين بار بود كه رفته بودي خونه دختر خاله البته تو واقعا خونه ي فاطمه جون و آقا عباد دخمل خيلي خوبي بودي و اصلا كار بدي نكردي! جاي تعجب بود اما مرسي ماماني از آبرو داريت فكر كنم ديگه خيلي خانم شدي گل دخترم البته اوقات ناخوشيتم ديدنيه! نمونش مدل قهر كردن جديدته! از همه مهمتر تنهايي راه رفتنته كه تماشاش خيلي براي من و بابايي لذت بخشه! ما بعدازظهرها ساعتها راه ...
7 خرداد 1390

روز مامانی جون جون

مادرم: قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار، تا چشمانم بهشت را نظاره کنند... مامانی ! ای زیباترین واژه هستی!  روزت مبارک کاشکی میشد بهت بگم چقدر صدات و دوست دارم چقدر مثل بچه گی هم لالایی هات و دوست دارم سادگی هات و دوست دارم خستگی هات و دوست دارم با تمام وجود دوستت دارم مامانی!   ای مادر عزیز، تو بهترین گل واژه هستی، هستی؛ تو غزل لطیف روزگاری؛ تو دیوان محبت هایی؛ تو سرود جویباری؛ تو اقیانوس عشقی؛ تو دفتر رنج های نامکتوبی. اکنون که من از تو هستی یافته ام جانم فدایت باد! نيمي ...
3 خرداد 1390

یک جمعه شاد واسه مه یاسی

عزیز دل مامان و بابا دیروز خیلی بهت خوش گذشت من و تو و بابایی با زینب و علی و مامان و باباش رفتیم بار ,خیلی خیلی بهت خوش گذشت       بعدش با بابایی رفتین کنار سد و یاد گرفتی سنگ های کوچیک و بریزی توی آب تازه با زینب جون هم خیلی بازی کردی و خوش بودی   اینم از جمعه ی قشنگت عزیز دل مامان ...
2 خرداد 1390

دختر زیبایمان مه یاس

سلام دوستان عزیز به وبلاگ دخملی مه یاس خوش اومدید  امروز اولین سالگرد بهار  زندگی دخترمون هست دختر ما در صبح روز ۲۲ فروردین سال ۱۳۸۹ در یک روز بارانی چشم به دنیا باز کرد و جالبه امروز که تولدشه باز هم از صبح داره بارون میاد تولدش مبارک دخمل عسل مامان و بابا ...
2 خرداد 1390

و اما عکسهای تولدش

مثل همیشه در حال شیطنت ای کاش میدیدین با چه ترفندی پای کیکش نشست   بالاخره مودب هم نشست دخملی مه یاس و سرانجام هم یک خنده ی مامانی از اون خنده های با معنی که یعنی یک خواسته ای داره احتمالا منتظره هدیه هاشه! ...
2 خرداد 1390

دندونهای پیش مه یاس

    سلام مامانی فکر کنم روزی که دندون هات کامل دربیان ها دیگه آرزویی برات نداشته باشم  راستش دخملی دندونهای پیشت هنوز کامل نشده دندونهای نیشت هم شروع شدند! چند روزی که خیلی خیلی مریض هستی ! فقط امیدوارم زود زود خوب بشی آخه مامانی طاقت دیدن کسالت دخمل شیطونش و نداره بابایی همه جور دارویی واست خرید مامان بزرگم جور مامانت و که این روزها کنکور ارشد هم داره می کشه ازت مواظبت می کنه . باید قول بدی که خیلی زود خوب بشی مامانی ...
2 خرداد 1390

واسه چی اسمت و گذاشتیم مه یاس

سلام جیگر! ببین بابایی واست چه حکایتی و تعریف می کنه!   حرف های دل بابااحمد پیامبر اکرم (ص) فرمودند : اولین بخشش و عنایت شما به فرزندانتان، انتخاب نام نیکو می باشد. سلام به همه ی دوستان عزیز دخترمون، شیرین‌ترین ثمره زندگی من و مامان سمیه است که عاشقانه و با پیوندی الهى، با هم پیمان بسته ایم و خودِ مشترک را در وجود فرزندمون پرورش می‌دهیم روزی که مامان سمیه خبر پدر و مادر شدنمون رو بهم داد از خوشحالی نزدیک بود از تصادف کنم !... اما همونجا بودکه روح کوچیکش بدادم رسید و همون لحظه تصمیم گرفتم اگر نی نی مادختر شد مامانش اسمش و بگذاره ! خدا دخملی رو بعد از 4 سال بهمون داده بود اسم...
26 ارديبهشت 1390